جدول جو
جدول جو

معنی کش سر - جستجوی لغت در جدول جو

کش سر
از توابع جلال ازرک جنوبی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ سَ)
دارای سر ناراست، بدرفتار. بدسر. بدسلوک
لغت نامه دهخدا
(کَ سِ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فومن است و 243 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دهی است از دهستان بار معدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در 34 هزارگزی جنوب باختری چکنۀ بالا، کوهستانی، معتدل، دارای 67 تن سکنه. آب آن از قنات، محصول آن غلات، تریاک. شغل اهالی زراعت، مالداری و ابریشم بافی، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کی سر
تصویر کی سر
فرانسوی آبفشان
فرهنگ لغت هوشیار
مرتعی در مسیر مالروسی سنگان به کجور
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت سر عقب
فرهنگ گویش مازندرانی
طحال
فرهنگ گویش مازندرانی
جایی که آب به دو یا چند قسمت تقسیم شود، کچل
فرهنگ گویش مازندرانی
دره ای در کلاردشت واقع در منطقه ی عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
نام قلعه ای در نزدیکی دهکده ی نارنج بندبن از لنگای عباس
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی